روز چهاردهم

در روانپزشکی موردی هست که توهم رهایی نام گرفته به این صورت که افراد محکوم به مرگ در لحظه های آخر دچار توهم آزادی می شوند و فکر می کننند که حکم برای انها اجرا نخواهد شد "نقل به مضمون از کتاب درجستجوی معنا

من هم خود دریافته ام معمولا زمانی که به فردی گفته می شود یک بیماری خطرناک مبتلا شده است نمی خواهد آن

را باور کند و مدتی باید بگذرد تا با این مسئله کنار بیاید

زلیگ میگوید : به نظرم توهم رهایی فقط مخصوص محکومین به مرگ نیست زندگی همه ما در توهم خوشبختی و امید به موفقیت ورهایی از مشکلات میگذره در حالی که آنچه در واقع جریان داره چیز دیگری ست که با درونیات ما سر مبارزه داره

حکایت غریبیه

برای هر روز

نیچه

اگر انسان چرایی زندگی خود را در یابد چگونه های آن را هم خواهد فهمید

برای هر روز

زمانی داستایوسکی گفته بود

انسان تنها موجودی است که می تواند به همه چیز عادت کند

روز سیزدهم

غلبه بر افسردگی هیچ ربطی به اراده ندارد

سلامتی تاج سر مردمان سالم است که فقط بیماران آن را می بینند

روز دوازدهم

من خودمم هم به این حرفا اعتقاد ندارم اصلا میخوام امروز افسرده باشم ولم کن بابا خوشد میاد ایهمه پرت و پلا تحویل مردم بدی
بی خیال این روزای سگی مزخرف
البته برای امروز یادم باشد مقصد جایی در انتها نیست بلکه لذت بردن از قدم هایی است که بر می داریم.
اینهم یه جمله مضحک دیگه بود خدا حافظ

روز یازدهم

چه بگویم که دل افسردگیت

از میان برخیزد

نفس گرم گوزن کوهی

چه تواند کردن؟

سردی برف شبانگاهان را

که پر افشانده به دشت و دامن

دکتر شفیعی کدکنی

روز دهم

امروز به رویایت اعتماد کن.
جبران خلیل جبران:

" به رویاهایتان ایمان بیاورید که دروازه ابدیت اند"

من به رویای خودم ایمان نیاوردم شاید شما توانستید در کل به خود شما بستگی دارد من امروز بار دیگر به رویای بزرگم فکر کردم اما
سر خورده تر هزاران بار قبلی شدم مثل دریایی که در خودش غرق شده باشد درون خودم بر من غلبه کرده بود به قول نصرت رحمانی که می گفت درون مرا بیهوده مکاو که در آن چیزی جز کثافت و لجن نخواهی یافت.اما با همه اینها دلیل نمیشود که امروزبه این گفته ی لقمان حکیم عمل نکنم که میگفت: "دو چیز را همیشه فراموش کن اول به کسی خوبی کردی دوم کسی به تو بدی کرد".

روز نهم

دیل کارنگی: آیا به نظر شما این فرمول قادر نیست بخشی از مشکلات شما رو حل کنه ؟
اگر درگیر کار نگران آوری هستی سه اصل زیر را به کار گیرید :
1) از خودتان بپرسید" بدتر از این چه خواهد بود"
2) خود را برای قبول و مواجهه با آنچه فکر میکنید بدترین خواهد بود آماده کنید
3) به هنگام ناراحتی خیال و تشویش توجه خود را به رفع و اصلاح بدتر از بد معطوف کنید.
فقط امروز کمی از وقط خود را برای فکر کردن در این مورد بگذارید ضرر نخواهید کرد

روز هشتم

فقط برای امروز از انسانها غمی به دل نگیر زیرا آنها خود نیز غمگین اند با آنکه تنهایند ولی از خود میگریزند زیرا به خود و به عشق خود و به حقیقت خود شک دارند. پس دوستشان بدار اگر چه دوستت نداشته باشند .... دوستشان بدار تا دوست داشتن را بیاد آورند

روز هفتم

فقط برای امروز فکر کن چه مشکلاتی داری مشکلات فردا ادامه ی مشکلات امروز هستند
متاسفانه امروز و فردا از هم جدا نیستند مشکلات امروز مشکلات فردا هم هستند
اما در هرصورت آرامش امروز را با تصور مشکلات فردا به هم نزن

روز ششم

رالف والدو امرسون : " از هر زبانی که استفاده کنید هرگز نمی توانید بیشتر از چیزی که هستید بگویید".

لطیفه
دکتر روانشناس به مریض : ناراحتی شما چیه؟
مریض : نمی دونم چرا مردم از من خوششون نمیاد.
دکتر: علتش چیه؟
مریض : نمی دونم پیرمرد دماغ گنده ی عینکی.

روز پنجم

ضرب المثل چینی میگوید:"کسی که چهره ی خندان ندارد نباید کسب و کار راه بیندازد"
زلیگ: از موثر ترین چیزهادر جهان یکی لبخند است دیگری دوست های نزدیک

روز چهارم

شاید زندگی آن جشنی نباشد که انتظارش را داشتیم اما حالا که به آن دعوت شده ایم به جای آنکه گوشه ای بنشینیم و در خود بشکنیم بهتر است با تمام وجود از آن لذت ببریم .

روز سوم

لارنس استرن:
اگر قرار باشد بایستی و به طرف هر سگی که پارس می کند سنگ بندازی هرگز به مقصد نمی رسی

روز دوم

فقط برای امروز آرامشت را با تصور مشکلاتی که امروز داری به هم بزن نه با تصور مشکلاتی که فردا برایت ممکن است پیش بیاید.

روز اول

ضرب المثل استونیایی: " آنچه خم نشود زود می شکند"
به نظر منم به نفع خود ماست چیزی که نمیتونیم تغیر بدیم رو بپذیریم و باهاش کنار بیایم مطمینم شرایط جدید فرصت هایی داره که باید اونا رو پیدا کنیم
دکتر شریعتی می گفت " خدایا به من قدرتی بده تا تغییر دهم آنچه را که می توانم تغییر دهم و شهامتی تا بپذیرم آنچه که نمی توانم تغییر دهم".