سرنوشت من

سرنوشت من اینه که درهمه ی عمرم زحمت بکشم تا بتوانم به زندگی ادامه دهم و به زندگیم ادامه دهم تا بمیرم

خدایی که روز اول مرا آفرید خوب می دانست که مرا بدبخت و برای شکنجه آفریده زیرا اگر این را نمیدانست خدا نبود
مترلینگ

لعنت به گیلاس تلخ

http://bahar-paizi.blogfa.com/
رفتم این وبلاگ یه دکلمه معرکه پخش شد

این روزها

این روزها همه احساس تنهایی میکنند

شما چطور

برای امروز

لائتزو
یک سفر هزار مایلی باید با برداشتن یک قدم ساده شروع شود

هنر سقوط

مرغ دریایی با اینکه میدانست دیگر ماهی در دریا باقی نمانده

بدون دیدن افق و بدون احساس آسمان برای صد و چهل و دومین بار به سمت

آب سقوط کرد

او مرغ سقوط بود نه مرغ دریایی

برای همه ی آنان که نظر ندادند

ویکتور هوگو

جهنم واقعی در یک چیز خلاصه میشود

تنهایی

بهنام به بی

آخرین جمله از بهنام
از گذشته به حال می رسیم
ما حالمان خراب است

روز پانزدهم

یک نویسنده ی بزرگی میگفت : خجالت آوره ادم به تنهایی احساس خوشبختی

و نویسنده ی دیگری گفته که بزرگترین کار برای خوشبخت کردن دیگران اینه که خودت خوشبخت باشی

زلیگ : هر چند دو جمله ی بالا با هم تناقض دارن اما چیزی که باید در موردش فکر کرد اینه که هر دوی این نویسنده اصل رو بر این گذاشتن که خوشبختی و بد بختی هر کس به دست خودشه

روز چهاردهم

در روانپزشکی موردی هست که توهم رهایی نام گرفته به این صورت که افراد محکوم به مرگ در لحظه های آخر دچار توهم آزادی می شوند و فکر می کننند که حکم برای انها اجرا نخواهد شد "نقل به مضمون از کتاب درجستجوی معنا

من هم خود دریافته ام معمولا زمانی که به فردی گفته می شود یک بیماری خطرناک مبتلا شده است نمی خواهد آن

را باور کند و مدتی باید بگذرد تا با این مسئله کنار بیاید

زلیگ میگوید : به نظرم توهم رهایی فقط مخصوص محکومین به مرگ نیست زندگی همه ما در توهم خوشبختی و امید به موفقیت ورهایی از مشکلات میگذره در حالی که آنچه در واقع جریان داره چیز دیگری ست که با درونیات ما سر مبارزه داره

حکایت غریبیه